تجاوز جیغ نمی کشد!
نباید چشمان خود را روی چشمان معصوم کودکانی که در معرض خشونت های جنسی هستند ببندیم، از همین الان باید از رشد این جرم مشمئز کننده جلوگیری کرد.
تجاوز
“دخترک حدود 12 سال داشت اول گریه می کرد اما بعد با خوشحالی گفت یک موتور سوار قصد داشته او را بدزدد اما او آنقدر جیغ کشیده که مرد موتور سوار رهایش کرده و مردم به دادش رسیده اند”
کلمه تجاوز همیشه ما را یاد خشونت جنسی علیه زنان می اندازد اما عجیب و دردناک است که عده ای حاضرند این خشونت را بر علیه کودکان به کار ببرند!
عده ای در راه امیال خود با خشونت به سراغ کودکان می روند و با یک هوس بیمارگونه، آینده و دنیای یک کودک را خراب می کنند البته این اتفاق زمانی می افتد که کار به قتل آن کودک معصوم نرسد! و اگر هم او جان سالم به در برد، روح او دیگر قابل زنده شدن نیست؛ زوال شخصیت یا گسستگی، اختلال استرس، دوری از زندگی اجتماعی گوشه ای از آسیب های روحی است که زندگی آن کودک را از بین می برد.
ستایش دختر 6 ساله افغانی که چندی پیش خبر آن دست به دست شد و هنوز تب این فاجعه در رسانه ها نخوابیده است، بعد از تجاوز یک پسر 17 ساله به طرز فجیعی به قتل رسید. این نمونه ای از اتفاقاتی است که در گوشه و کنار شهرها رخ می دهد و هرچند عمومیت نداشته اما وجود آن قابل توجه است. البته در مناطق خاص اخبار مربوط به اینگونه اتفاقات در حال رشد است از جنایات اصغر بیجه در پاکدشت که در 10 سال پیش رخداد تا همین اتفاق تاثر برانگیز.
آماری از تجاوز وجود دارد؟
عده ای در راه امیال خود با خشونت به سراغ کودکان می روند و با یک هوس بیمارگونه، آینده و دنیای یک کودک را خراب می کنند البته این اتفاق زمانی می افتد که کار به قتل آن کودک معصوم نرسد! و اگر هم او جان سالم به در برد، روح او دیگر قابل زنده شدن نیست
با این حال آمار مشخصی از تجاوز به کودکان در کشور وجود ندارد. در اینباره اما اشاره به موارد زیر می تواند دور نمایی از فضای تجاوز در کشور را برای ما مشخص کند. ابتدا قابل اشاره است که در کشور ما برخلاف بسیاری از کشورهای اروپایی، آمار تجاوز کمتر از قتل است و همچنین جرائم جنسی خشن پرشمار نیستند با این حال طبق آخرین آماری که در دست است سال 93 حدود یک هزار و 313 مورد تجاوز به عنف گزارش شده است که این آمار اگرچه در مقایسه با سال 92 کاهش 30 فقره ای را نشان می دهد اما در مجموع از سال 89 تجاوز به عنف یک افزایش ناگهانی 200 تا 300 موردی داشته و همان رقم تقریبا ثابت است.
قنبرنژاد نماینده معاونت راهبردی قوه قضائیه در اینباره می گوید: میزان مزاحمت زنان و دختران در سال 89، حدود 72 هزار مورد بوده که براساس آمار نیروی انتظامی مزاحمت زنان و دختران در سال 93 به 142 هزار و 933 مورد رسیده که افزایش 98 درصدی را در پی داشته است. با این حال فارغ از آمار تجاوز به عنف برای آمارگیری و آگاهی از شرایط تعرض به کودکان بیش از آمار باید به سراغ اخبار، فعالان اجتماعی مناطق جرم خیز و برخی از وکلای دادگستری رفت که روح کلام آنها از رشد این جرم حکایت دارد.
کودکان کار
آنچه مشخص است بیشترین این جرائم در مناطق حاشیه نشین شهرها که مهاجر پذیر نیز می باشند، رخ می دهد. بعنوان مثال ورامین یکی از نقاط حادثه خیز در اینباره است، علاوه بر این، قشری که به صورت خاص در معرض این جرم قرار دارند کودکان خیابانی و کار هستند.
وظیفه سنگین دیگر بر عهده نهادهای فرهنگ ساز و رسانه ها است تا ابتدا خانواده ها را از حقوق کودکان مطلع کنند، آنها را ازخطراتی که در جامعه متوجه کودکانشان است با خبر کرده و راه های عدم ابتلا به آن را آموزش دهند
یافته های پژوهش «سنجش رفتارهای پر خطر در کودکان کار و خیابان در ایران که توسط «سازمان بهزیستی» انجام شده حاکی از آن است که این کودکان از سنین پایین با روابط جنسی آشنا می شوند به گونه ای که میانگین سن شروع روابط جنسی در دختران، 12/5 و در پسران 13/7سال است و در مجموع، ٢١ درصد این کودکان رابطه جنسی را تجربه کرده اند . اهانت و خشونت از سوی مردم، «کتک خوردن»، «خفت شدن»و «آزار جنسی» از جمله تجربه های کودکان کار در زندگی خیابانی شان است که در گزارش «سازمان بهزیستی» به آن اشاره شده است.
آمار ایدز در میان این کودکان نیز گفته های خاصی در این رابطه دارد. در مطالعه ای که روی یک هزار کودک کار انجام شده است بیشترین راه ابتلا در آنها به این بیماری، تجاوز جنسی بوده است.
راهکار چیست؟
ابتدا باید حقوق مربوط به کودکان در جامه مدنی ما بیشتر مورد توجه و پیاده سازی قرار گیرد علاوه بر تعرض، آسیب های فراوانی متوجه کودکان است که نهادهای مسئول باید حسن اجرای قانون را دراینباره نظارت و پیگیری کنند. در کنار حسن اجرای قانون و بر طرف کردن خلاها، نیروهای انتظامی باید امنیت مناطق جرم خیز را تامین کند و قوه قضاییه با برخورد قاطع مانع از تکرار خیال خام مجرمین شود.
وظیفه سنگین دیگر بر عهده نهادهای فرهنگ ساز و رسانه ها است تا ابتدا خانواده ها را از حقوق کودکان مطلع کنند، آنها را ازخطراتی که در جامعه متوجه کودکانشان است با خبر کرده و راه های عدم ابتلا به آن را آموزش دهند. قابل ذکر است که کودکان ما در مورد رفتارها و مسائل جنسی در سطح خود، کمترین اطلاع را داشته و در این زمینه نه تنها در حوزه جرائم مربوطه که در زمینه فرهنگی نیز آسیب های فراوانی می بینند که لازم است برای آن تدبیر شود.
البته باز باید در اولویت، فکری ویژه برای کودکان کار و مناطق محروم کرد. کودکانی که با ناامنی های روانی و مشکلاتی چون کار، خشونت خانواده ها، ازدواج در سن پایین و ترک تحصیل نیز دست و پنجه نرم می کنند. نباید از کنار چنین اتفاقاتی گذر کرد و شرایط را برای شنیدن اخبار ستایش های بعدی باز گذاشت بلکه می بایست با برنامه ریزی و شناسایی مشکلات، نسبت به کاهش و رفع آن اقدام کرد.