نورحجاب

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

مقاله حجاب

03 اردیبهشت 1395 توسط اقدس نخعي

چرا حجاب؟؟؟ (مقاله ای کامل در مورد حجاب)

دی ۴, ۱۳۹۲ درمقالات

چکیده

حجاب یکی از منطقی ترین و استوارترین مسائلی است که در دین اسلام وجود دارد و بر روی آن تأکید زیادی شده است. ولی دشمنان برای از بین بردن و یا کمرنگ کردن آن از هیچ کوششی دریغ نمی ورزند.

در اول بحث به تاریخچه ی حجاب در دوران قبل از اسلام می پردازیم. بعد از ان به دلایل وجوب حجاب که از سه شیوه قابل اثبات است، اشاره می کنیم: ۱) قرآن: خداوند متعال در قرآن کریم دو بار دستور صریح به حفظ حجاب و پوشش داده است. یکی در سوره نور آیه ۳۱ و دیگری در آیه ۵۹ سوره احزاب. ۲) روایات: در روایاتی که از اهل بیت(علیهم السلام) نقل شده، بسیار به حفظ حجاب و پوشش تأکید شده و در برخی از روایات عاقبت افراد بی حجاب آمده است که به آنها خواهیم پرداخت. ۳) عقل و منطق: این بخش شامل دلایل عقلی برای اثبات حجاب است که آن دلایل عبارتند از: ارزش والای زن، آرامش زن، تحکیم خانواده و عامل استواری جامعه. در بخش دیگری به برخی از شبهات رایج در مورد حجاب پاسخ داده می شود.

در بخش عفاف هم بعد از تعریف آن، به آیاتی که در آن شده از عفاف بحث است می پردازیم که آن آیات عبارتند از: آیه ۲۷۳ سوره بقره و آیه ۳۳ سوره نور. و بعد از آن به روایات ائمه معصومین(علیهم السلام) اشاره می شود. و در آخر این بحث به کلام مقام معظم رهبری اشاره خواهد شد.

در بخش حیا نیز به آیه ای از قرآن که در آن از حیا بحث شده است، پرداخته می شود و آن آیه، آیه ی ۲۵ سوره قصص می باشد. بعد از آن به روایاتی که در این بحث آمده، اشاره و بعد از آن به کلام اندیشمندان مسلمان و غیر مسلمان در رابطه با حیا، می پردازیم.

کلید واژه : حجاب ، دلایل وجوب ، عفاف ، حیا

صفحات: 1· 2

 نظر دهید »

مهر علي (عليه السلام)

01 اردیبهشت 1395 توسط اقدس نخعي

 

تا مهر علی است نقش در سینه ی ما زنگار پذیر نیست آیینه ما

تا بود چنین بود و چنین خواهدبود این است نشان عشق دیرینه ی ما

 

 


http://sedayemojri.persianblog.irhttp://www.masume2.blogfa.com

 2 نظر

​قطره اى از اقيانوس فضايل و سيره فردى

01 اردیبهشت 1395 توسط اقدس نخعي

قطره اى از اقيانوس فضايل و سيره فردى

صفحات: 1· 2

 نظر دهید »

چادر

21 فروردین 1395 توسط اقدس نخعي

سنجاق کرده اند،

حیا را،

عفت را،

مهربانی را،

عشق را،

صفا را،

ایمان را،

و یک عالم چیز دیگر را،

به چادرت…

برای همین است،

…که این چنین سنگین و باوقار راه میروی…

–

–

–

–


http://zz555.blogfa.com/

 2 نظر

گزینه ای به نام چتر

21 فروردین 1395 توسط اقدس نخعي

مسافر کناری مدام خودش را رویم می اندازد، دستش را در جیبش می کند و در می آورد، من به شیشه چسبیده ام اما هر قدر جمع تر می شوم او گشادتر می شود. موقع پیاده شدن تمام عضلات بدنم از بس منقبض مانده اند درد می کنند
(تقصیر خودم بود باید جلو می نشستم)
مسافر صندلی پشت زانوهایش را در ستون فقراتم فرو می کند، یادم هست موقع سوار شدن قد چندانی هم نداشت، باید با یک چیزی محکم بکوبم توی سرش، چیزی دم دستم نیست احتمالاً فکر کرده خوشم آمده که حالا دستش را از کنار صندلی به سمت من می آورد

(تقصیر خودم بود باید با اتوبوس می آمدم)

اتوبوس پر است ایستاده ام و دستم روی میله هاست، اتوبوس زیاد هم شلوغ نیست و چشمان او هم نابینا به نظر نمی رسد ولی دستش را درست در 10 سانت از 100 سانت میله ای که من دستم را گذاشته ام می گذارد. با خودم می گویم “چه تصادفی” و دستم را جابه جا می کنم اما تصادف مدام در طول میله اتفاق می افتد

(تقصیر خودم است باید این دو قدم راه را پیاده می آمدم)
پیاده رو آنقدر ها هم باریک نیست اما دوست دارد از منتها علیه سمت من عبور کند، به اندازه 8 نفر کنارش جا هست ولی با هم برخورد خواهیم کرد. کسی که باید جایش عوض کند، بایستد، جا خالی بدهد، راه بدهد و من هستم
(تقصیر خودم است باید با آژانس می آمدم)
راننده آژانس مدام از آینه نگام می کند و لبخند می زند. سرم را باید تا انتهای مسیر به زاویه 180 درجه به سمت شیشه بگیرم. مدام حرف میزند و از توی آینه منتظر جواب است. خودم را به نشنیدن می زنم. موقع پیاده شدن بس که گردنم را چرخانده ام دیگر صاف نمی شود. چشمانش به نظر سالم می آید اما بقیه پول را که می خواهد بدهد به جای اینکه در دستم بگذارد از آرنجم شروع می کند، البته من باید حواسم می بود و دستم را با دستش تنظیم می کردم

(تقصیر خودم است باید با ماشین شخصی می آمدم)

خیابان فرعی است و هیچ بار ترافیکی ندارد ولی باز می آید پشت سر ماشینم و بوق میزند. منتها الیه سمت راست حرکت می کنم ولی باز می آید و پشت سرم چراغ میزند تا راه را برایش باز کنم. نمی خواهد عروس ببرد ولی دائم چهار سو می زند و نگاه مرموزش منتظر است تا جوابی ببیند یا بشنود…

(تقصیر خودم بود باید داخل خانه می نشستم)
اما نه، می روم! ولی از این به بعد برای باران بد شانسی ها فکری می کنم و به نظرم چتربهترین گزینه است.

منبع http://www.panaheamn.blogfa.com/

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • ...
  • 4
  • ...
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • حجاب
  • مناسبتي
  • زندگی نامه امام حسین (ع)
  • میلاد حضرت عباس (ع)
  • میلاد امام سجاد (ع)
  • متن ادبی
  • داستان حجاب
  • ماه رمضان
  • محافظین حریم زینبی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

ديكشنري انلاين

قالب وبلاگ

آمار وبلاگ

  • امروز: 25
  • دیروز: 1
  • 7 روز قبل: 46
  • 1 ماه قبل: 305
  • کل بازدیدها: 12227

مطالب با رتبه بالا

  • علوم ابزاری در دست بانوان، ابزاری برای استفاده ابزاری (5.00)
  • مژده ای دل که دگر سوم شعبان آمد (5.00)
  • میلاد حضرت عباس (ع) (5.00)
  • زنان نیمه‌لخت در خیابان‌های تهران (5.00)
  • چادرم (5.00)
  • انارترین صبح تاریخ (5.00)
  • میلاد امام سجاد (ع) (5.00)
  • ماجرای دیدار با دختران زندانی (5.00)
  • چادر (5.00)
  • مهر علي (عليه السلام) (5.00)

کاربران آنلاین

  • فرهنگی تربیتی مرکز آموزش های غیر حضوری
  • زفاک
  • رهگذر
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس